تاریکخانه

گاه نوشت های حسین ارومیه چی ها

گاه نوشت های حسین ارومیه چی ها

تاریکخانه

من نمیدونم آیا هر کدوممون یه سرنوشتی داریم یا تصادفی عین یه پر با نسیم به این طرف و اون طرف میریم.ولی فکر میکنم شاید هردوی اینها درست باشه.شاید هردوی اینا در یه زمان اتفاق میفته...فارست گامپ

مترجم و نویسنده سینمایی
دانشجوی دکترای مطالعات تئاتر در دانشگاه چارلز جمهوری چک
لیسانس زبان روسی ازدانشگاه شهیدبهشتی
فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه تربیت مدرس
فارغ التحصیل دوره فیلمسازی از انجمن سینمای جوانان ایران

سابقه همکاری با روزنامه بانی فیلم، مجله فیلم نگار، 24، سینمااعتماد، بولتن جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان،سایت های سینماسینما و...

۱ مطلب با موضوع «حاتمی کیا» ثبت شده است

گزارش یک جدایی!

درباره نامه اخیر حاتمی کیا به میرکریمی و طعنه هایش به فرهادی!

گزارش یک جدایی!

 

وقتی در مصاحبه پر حرف و حدیثش با نادر طالب زاده در برنامه راز گفت هیچ ووقت قصد ندارد فیلمی بسازد که مردم دلشان بگیرد و در یک بعد از ظهر جمعه با تماشای فیلم با استرس و نگرانی همراه شوند هیچ کس نمی دانست ماجرا تا چه حد جدی است.جرقه این مساله البته کمی پیش تر هم زده شده بود.اما این که ریشه این طعنه ها و کنایه های نیش دارِ حاتمی کیا به فرهادی از کجا نشات می گرفت موضوعی بود که تا آن لحظه بر همه پوشیده بود.بعدها و در چند مصاحبه دیگر با همان رندی خاص باز هم کارگردان تحسین شده سینمای ایران را ازسیرِ نیش  و کنایه های خود بی نصیب نگذاشت و کماکان مخاطبان را با این سوال مواجه کرد که آیا مشکلی بین این دو همکار قدیمی که پیش از این در فیلم ارتفاع پست طعم همکاری با یکدیگر را چشیده بودند به وجود آمده؟

گذشت تا فیلم تحسین شده میرکریمی روی پرده آمد و در میان تحسین ها و تمجیدها حاتمی کیا هم با نگارش نامه ای از میرکریمی و فیلمش تعریف کرد.اما چیزی که در این نامه همگان را به شک و شبهه برانداخت طعنه ها و متلک هایی بود که حاتمی کیا این بار دیگر مستقیم تر نثار فرهادی کرده بود.استفاده از عباراتی چون ایستادن در صف سفارت خرس نشان،همکار تلخ‌مزاجمان،متقاضی پناه به سرزمین همیشه ابری و...ظاهرا ریشه در یک درد قدیمی دارد که حالا حاتمی کیا به بهانه تمجید از فیلم میرکریمی سعی در ابراز هر چه تمام تر آن داشت.اما واقعا هدف حاتمی کیا از این نوشته و مهم تر از آن هدف قراردادن فرهادی با انواع این کنایه ها چه بوده.

کمی به عقب بر گردیم:آخرین فیلم هر دو کارگردان در حالی در جشنواره بیست و نهم به نمایش درآمد که هیچ کدام از گزند حاشیه ها و جنجال های مرسوم در امان نمانده بودند.فرهادی که پیشتر فیلمش هنگام فیلمبرداری به خاطر صحبتهایش در جشن خانه سینما متوقف شده بود و از همان اول با شمشیر  از رو بسته مسئولین مواجه شده بود، در حالی به جشنواره بیست و نهم آمد که همزمان همچون دو دوره قبل با گروهش در برلین به سر می برد و در انتظار غافلگیری بزرگی برای سینمای ایران و البته تاریخ جشنواره برلین بود.حاتمی کیا نیز که آخرین فیلمش پس از چندین وقفه و نهایتا تغییر نام در نخستین نمایش هایش با واکنش تند رئیس نیروی انتظامی مواجه شده بود تقریبا همه چیز را برای بایکوت کردن دوباره فیلمش مهیا می دید.در این میان فیلم فرهادی به دلیل موفقیت های خیره کننده اش در آن سوی مرزها و البته اقبال عمومی در بهترین فصل اکران به نمایش درآمد و با اینکه همزمانی اش با اکران اخراجی ها ی 3 خود ماراتن تازه ای را در پی داشت اما بالاخره با فروشی بیش از یک میلیارد دیگر شائبه هر گونه شکی را در میان مسئولین از بین برد و آنها را وادار به عقب نشینی در برابر فیلم فرهادی کرد.اما گزارش یک جشن که با واکنش تند رسانه های وابسته به دولت روبه رو شده بود و به دلیل مضمون حساس و حتی نزدیکی برخی از صحنه های فیلم به اتفاقات اخیر دو سال پیش عملا با چراغ قرمز معاونت سینمایی روبه رو شده بود همچنان با وضعیتی نامعلوم در میان انکارها به سر می برد.فرهادی نیز پس از نمایش های گسترده فیلمش در خارج از کشور در مصاحبه هایش خیلی هم جانب احتیاط را رعایت نکرد و نشان داد که خیلی هم علاقه ای به محافظه کار بودن ندارد و همین شد تا هم تلویزیون در پخش تیزرهای فیلمش و هم معاونت سینمایی کماکان گارد خود را نسبت به آخرین ساخته فرهادی حفظ کنند.این وسط اما حاتمی کیا ظاهرا قربانی نگاه ها و سوء تعبیرهایی شده بود که خیلی هم با آن بیگانه نبود.او از همین جشنواره و در دوره تصدی گری همین مسئولان سال گذشته جایزه بهترین فیلم را برای فیلمی گرفت که 5 سال پیش باز هم با همین برداشت های نابخردانه به محاق رفته بود.این یکی اما برای حاتمی کیا توجیه پذیر نبود.جدای از بحث کیفی فیلم که خود من با آن مشکل ساختاری و اساسی دارم اما برخورد اخیر با فیلم حاتمی کیا نشان از پوشالی بودن سیاست ها و وعده های مسئولینی دارد که عملا خود را آیینه تمام نمای هنرمندان و سینمارگان ایرانی می دانند.اما اینکه آیا مشکل به وجود آمده میان حاتمی کیا و فرهادی دقیقا بر سر دو فیلم آخرشان است یا نه خیلی نمی توان با قاطعیت پاسخ داد.ولی یک چیز را خوب می شود فهمید.اینکه حاتمی کیا عوض شده و حالا هرچقدر هم که در پاسخ به سوال های منفورانه شهید فر بگوید او همان آدم گذشته است من یکی که دیگر باور نمی کنم.صرف اینکه کارگردانی از جشنواره ای جایزه بگیرد  و مدتی در آنجا اقامت گزیند آیا باید از او به عنوان همکاری تلخ مزاج یاد کرد.جناب حاتمی کیا شما هم سینما را خوب می شناسید و هم همکار تلخ مزاجتان را و البته این مسئولین را.ولی خودتان را چطور؟...آن قدری می شناسید که در برخورد با یک فیلم و فیلمساز با یک بازی کودکانه فیلمساز دیگری را مورد عتاب قرار ندهید؟...آیا در برخوردتان با آدمها و فیلم هایشان همه جوانب را در نظر می گیرید؟.....راستی به یاد دارم گفته بودید جوانهای این نسل را اصلا نمی شناسید و در برخورد با آنها حتی ناتوان هستید...پس برای همین درباره آنها فیلم می سازید؟....برای همین از دغدغه های قشری می گویید که حتی شناخت درستی از آنها ندارید... اگر آن همکارتان از سیاه نمایی جامعه ایرانی می گوید شما در این فیلم آخرتان از چه گفته اید؟از همین جوانها گفته اید؟...آیا این مسئولین را هنوز نشناخته اید؟...این منش و رفتار که احیانا برای مقبول گشتن میان آنها نیست؟....با این تناقض های وجودیتان چه می کنید پس؟ باری ، شما که خودتان هستید اصلا هم عوض نشده اید!ما هم ناظر رفتارتان هستیم و نامه هایتان....واقعا که دمت گرم آقا ابراهیم!