تاریکخانه

گاه نوشت های حسین ارومیه چی ها

گاه نوشت های حسین ارومیه چی ها

تاریکخانه

من نمیدونم آیا هر کدوممون یه سرنوشتی داریم یا تصادفی عین یه پر با نسیم به این طرف و اون طرف میریم.ولی فکر میکنم شاید هردوی اینها درست باشه.شاید هردوی اینا در یه زمان اتفاق میفته...فارست گامپ

مترجم و نویسنده سینمایی
دانشجوی دکترای مطالعات تئاتر در دانشگاه چارلز جمهوری چک
لیسانس زبان روسی ازدانشگاه شهیدبهشتی
فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه تربیت مدرس
فارغ التحصیل دوره فیلمسازی از انجمن سینمای جوانان ایران

سابقه همکاری با روزنامه بانی فیلم، مجله فیلم نگار، 24، سینمااعتماد، بولتن جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان،سایت های سینماسینما و...

سالی که نکوست از بهارش پیداست!

اندر حکایت جشنواره مقاومتیِ فیلم فجر

سالی که نکوست از بهارش پیداست!

با هر معیاری که بسنجیم این بدترین جشنواره این سالها بود. چه به لحاظ نظم و نحوه برگزاری و چه از نظر نوع و کیفیت فیلم های نمایش داده شده. کار به جایی رسیده بود که تا نیمه جشنواره در حسرت فیلمی که به هیجان بیاوردمان و درگیرمان کند، به تماشای فیلم هایی که بتوانند تا آخر نگهمان دارند بسنده می کردیم.

جدای از صاحب نام ها و کسانی که برایشان حسابی باز کرده بودیم، مثل همیشه این غیر قابل پیش بینی ها بودند که غافلگیرمان کردند. اگر مهرجویی و توکلی (تا حدودی) با فیلم هایشان آب پاکی را ریختند روی دستمان در عوض عبدی پور، شهبازی، قرایی و شعیبی با فیلم های خوب و بدون ادایشان به سینما امیدوارمان کردند. شاید اگر ترتیب زمانی نمایش فیلم ها به شکل دیگری بود تا این حد از فیلم ها ناامید نمی شدیم.

به همه اینها اضافه کنید ماراتنِ ورود به سالن های نمایش و نشستن روی صندلی ها را برای تماشای فیلم. صفی از افرادی که به همه چیز می آمدند جز رسانه ای و مطبوعاتی سالن را پر کرده بودند و جلوی در می ایستادند و بعد از پروسه عریض و طویل کارت خوانی حالا می بایست همه زرنگی ات را به خرج می دادی و هزار جور کلک سوار می کردی تا بلکه جایی گیر بیاوری و خارج از محدوده جا گرفتن ها و صندلی های در آنِ واحد رزرو شده بی دردسر جایی برای خودت پیدا می کردی.

بدی اش این بود تا می آمدی قضاوت اشتباه نکنی و پیش خودت بگویی لابد همه اینها اصحاب محترم رسانه اند که در یک اقدام خود جوش برای دیدن فیلم در این لحظه تاریخی به سینمای مطبوعات هجوم آورده اند دیدن نوزادی پستانک در دهان همه باورهایت را نقش بر آب می کرد. پیش خودت می گویی شاید طفلک منتقد بعد از اینی است که آمده از همین ابتدا رنج دیدن تحمل ناپذیر ترین فیلم ها را به جان بخرد.

پس طبیعی است وقتی یک خبرنگار یا عده ای منتقد و اهالی رسانه سردرگم در گوشه ای از سالن می ایستند و همان دوستان نشان کردۀ مثلا رسانه ای کف و سوت می زنند و در معرکه باد آورده شرایط خودشان را در این  قائله پنهان می کنند.

این وسط مسئولان برگزاری جشنواره حاضر در سینمای رسانه ها به تنها چیزی که اهمیت نمی دهند رسانه است و سنت "همینی که هست" را بسیار بهتر از پیش به جا می آورند. چه بسا که گردن کشان تنومندی را هم به همین منظور جلوی در کاشته اند تا مبادا جلوی یک خبرنگار یا منتقد سمج کم بیاورد و در جا با تکیه بر عنصر زود و قلدری به سانِ دروازه های صد سال پیش چنین افرادی را آچمز کرده تا دیگر جرأت نکنند سخن به اعتراض بگشایند و با مسئولان برقرای نظم و امنیت دهان به دهان شوند.

با این حساب وقتی هنگام نمایش فیلمی می بینیم همه بدون کارت وارد سالن می شوند و از دست مسئولین محترم هم کاری ساخته نیست یقینا باید ایراد را متوجه همان اهالی رسانه معلوم الحال بدانیم.اگر دیوار کوتاهی هم هست از همین مفلوکان از همه جا بی خبر است. چه وقتی به اسم یک مشت تماشاگر نما که برای پیش پا افتاده ترین صحنه های یک فیلم کف و سوت می زنند به اهالی دروزاه غار نسبت داده می شوند و چه وقتی توسط مجری محترم جلسات پرسش و پاسخ خرفت و نادان فرض می شوند.

این مجری اصلا حکایتی است برای خودش. شاید اگر در یک برنامه تلویزیونی هم بود چنین رفتاری از او بعید می نمود. گزینش سوال ها و تبدیل آنها به ابتدایی ترین پرسش ها، هدر دادن وقت برای توضیح بدیهی ترین چیزها  که گاهی خود دست اندرکاران فیلم مورد نظر هم از این همه هوشمندی (!) حیرت می کنند. و ترجیع بند مألوف و مضحک این جلسه نقد نیست! اینها البته جدای از شیرین زبانی های نازل و تکراری بود که رئیس در هر موقعیتی از خودشان بروز می دادند و به گمان اینکه اینجا هم برنامه تلویزیونی شبانه شان است، بازی را به نفع خود ادامه می دادند. به همین دلیل است که وقتی در ان جلسه تاریخی خودسرانه تصمیم به ترک جلسه گرفتند نه تنها کسی معترض نمی شود بلکه پیرو پوزش در جلسه بعدی ایشان را انسانی با مناعت طبع و خویشتن دار هم می پندارند.

اطلاعات پایین ایشان در زمینه بنیادی ترین دانسته های سینمایی و به تبع آن  پرسش های ابتدایی از حاضرین و بی توجهی محض به اهالی رسانه حتی در جلساتی که قریبا به اتفاق حاضرین به فیلم مورد نظر معترض بودند و میدان دادن بیش از حد به فیلمسازان و دست اندرکان و تلقی سبکشان از این جلسات که آن را مراسم تقدیر عوامل فیلم از همکارانشان می پنداشتند همه باعث می شود تا در کنار جشنواره ای بی کیفیت جلسات پرسش و پاسخ نازل تری را هم شاهد باشیم. جلساتی که شاید در سالهای گذشته حداقل می شد در آن بحث کرد و به نتیجه رسید. نه اینکه صرفا قائم به خود بود و زبان به تحسین فیلم ساخته خود گشود.

با این حال از همه دست اندرکاران جشنواره سی و یکم به خاطر ثبت چنین رویدادی در تاریخ جشنواره ها کمال تشکر را داریم و اینکه با توجه به شیوه اقتصاد مقاومتی و در مضیغۀ کشور تلاش کردند جشنواره ای مقرون به صرفه در عین حال رفع تکلیف کننده را برگزار کنند جای قدردانی دارد. پس از همین تریبون به همه دوستان می گویم جدا خسته نباشید!

  • حسین ارومیه چی ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی