درباره کاراکارا به بهانه حضورش در اسکار 2011 به عنوان نماینده آرژانتین
منتشر شده در روزنامه بانی فیلم
دکتر جوانی در فیلم کاراکارای پابلو تراپرو شیفته وکیلی می شود که بر سر قربانیان تصادف های به وجود آمده با پلیس ،بیمه وگروه امداد ویژه معامله می کند که در حقیقت نوع منفوری از وکالت است.یک فیلم نوآر معمولی که در آن به ظاهر فرمولهای قراردادی این ژانر به کار رفته است ولی در حقیقت هیچ یک از عناصر این ژانر را ندارد.مهارت تراپرو (لانه شیر،خانواده هموار)در ساختن فیلم در چرخه های مستقل سینما ستودنی است اما در واقع او در این فیلم مسیرش را گم کرده است.او با یک فیلمنامه معمولی و نورپردازی های مصنوعی و بیشتر کشنده که اغلب در نمایشهای تلویزیونی به کار می روند تا در پرده سینما با این فیلم موفق نبوده است. فیلمهایی با استانداردهای بالا در منطقه بومی آرزانتین بعید به نظر می رسد بتواند فضایی غیر از فرهنگ آمریکای جنوبی را منعکس کند در حالیکه جشنواره های داخلی آمریکای جنوبی این فضا را به وفور ایجاد کرده اند.
کاراکارا نوآری است با این پیام که سالانه بیش از 8000 نفر در آرژانتین در تصادفات جاده ای جان خود را از دست می دهند و این راه را برای وکلای قانون گریز و آژانس های بیمه هموار می کند تا برای قربانیان ناشی این حوادث نقشه های فریبنده ای بکشند.
کاراکارا نام پرنده شکاری منقرض شده ای مانند کرکس است که به نوعی استعاره از افراد حقیر و فرصت طلبی مانند همان وکیل فیلم است.
در ابتدا سوسا (ریچارد دارین)با ظاهری آراسته نشان داده می شود و به عنوان یکی از همان وکلا سعی دارد تا حقی را که ظاهرا از او پایمال شده بدست آورد(و هرگز گفته نمی شود که چگونه این حق پایمال شده است)
او لوخان(مارتینا گوسمان(لانه شیر)) که یک دکتر جوان است و در گروه امدا ویژه به طور شبانه روزی کار می کند را در یک صحنه تصادف می بیند و با فریب و اصرار سعی می کند وی را راضی کند تا با او همراه شود و در برابر کار او مقاومت نکند.
این شروع خوبی برای فیلم است.اما مشکل وقتی شروع می شود که با ورود سوسا به صحنه تصادف باید کسی باشد تا بتواند از بیمه تقاضای خسارت کند. و اینجاست که فیلم به طرز عجیبی با ابهام رو به رو می شود.
در نوآرهای کلاسیک فیلم ، انتظار تماشاگر را از یک پیام اخلاقی برآورده می کرد.
کم کم احساس مثبت اولیه لوخان نسبت به سوسا کمرنگ می شود نه تنها مثلا به دلیل اعتیادی که سوسا دارد بلکه به این خاطر که می فهمد او چقدر آلوده کار و چقدر از انسانیت دور شده است. به تدریج وقایع از کنترل فیلم خارج می شوند. وقتی سوسا سعی می کند تا با مشتریانش برخورد مناسبی داشته باشد و رفتار گذشته اش را تکرار نکند می بایست کارمندان قبلی خود را که آنها هم افراد فاسدی بودند اخراج کند و این باعث می شود تا بین آنها درگیری نیز ایجاد شود.
کاراکارا خشونت بالایی دارد بدون این که تماشاگران را درگیر خود کند تا آنها بفهمند چه اتفاقی می افتد. (سکانس پایانی برای ایجاد شوک در تماشاگر بسیار معمولی است اگرچه احتمالا فقط باعث حیرت و خنده مخاطب می شود) همچنین نه حس همدردی و نه حتی حس تنفر و انزجار را در تماشاگر به وجود می آورد.سوسا و لوخان برای کمک به یکدیگر بسیار به هم نزدیک می شوند.اگرچه دارین(راز درون چشمهایشان) و گوسمان نهایت تلاش خود را برای خلق شخصیتهای اصلی می کنند،فیلمنامه آنها را وادرا می کند برای نمایش شخصیتها به غریزه طبیعی خود خارج از چارچوب فیلمنامه روی بیاورند.
بارزترین مشکل فیلم ناتوانی تراپرو برای تبدیل طرح داستانی به یک لحن مناسب است.همچنین فیلمبرداری فیلم با فرمت دیجیتال استاندارد هم کار ساده ای نبوده(گرچه سردی و خشکی تصاویر فیلم با تبدیل به نسخه 35 میلیمتری فیلم را دچار افت می کند و به نوعی از فیلم بیرون می زند ).ولی سعی کرده تا در دنیای تیره و تار فیلم با سایه های معناداری که در صحنه های عمومی فیلم ایجاد می کند حس خاصی را به تماشاگر منتقل کند.( ولی صحنه های بیمارستان بیشتر شبیه نمایشهای پزشکی تلویزیونی البته به جز فیلم شهر خفته محصول1953است)با اینکه فیلم بیشتر در شب فیلمبرداری شده اما لنزبندی جولیان آپتزگویا برای کمک به فضای گیج کننده فیلم در شب هم خوب از کار در نمی آید.
کارگردان:پابلو تراپرو
نویسندگان: آلخاندرو فادل،مارتین مورگی،سانتیاگو میتر،پابلو تراپرو
بازیگران:ریچاردو دارین،مارتینا گوسمان،کارلوس وبر،خوزه لوئیس آریاس،فابیو رونزانو ،لورن آسونا،گابریل آلمیرونن و خوزه اسپش
محصول آرژانتین ، فرانسه و کره جنوبی
مدت نمایش:107 دقیقه
اولین نمایش:جشنواره کن 2010 در بخش نوعی نگاه
Variety: منبع
- ۸۹/۰۸/۲۵