چه زندگی شگفت انگیزی!
حوض نقاشی
چه زندگی شگفت انگیزی!
«حوض نقاشی» تا به امروز معقول ترین فیلم جشنواره است. فیلمی که می شود درباره اش بحث و استدلال کرد و این یعنی یک امیدواری بزرگ در روزهایی که بزرگترین شانس یک فیلم تماشای آن تا پایان است!
مازیار میری در تازه ترین فیلمش فضایی به شدت دوست داشتنی و شیرین ساخته که لحظه هایی تکان دهنده دارد و در همان لحظات دلتان را می لرزاند. احساساتتان را تهییج می کند و خوب می داند کجا و چگونه اسیرتان کند. ولی پس چرا تبدیل به یک شاهکار نمی شود؟ مشکل از همانجایی است که با داشتن بهترین ظرفیتها و بکرترین ایده ها همه چیز را به سادگی برگزار می کند و به همان چند قطره اشک تماشاگر و بازی های بی نظیر بازیگرانش بسنده می کند. مشکل فیلمنامه است. فیلمی که می تواند به راحتی به یکی از ماندگارترین ها تبدیل شود حالا فقط یک فیلم خوب دیگر از مازیار میری است. فیلمی که به نظرم در جایگاه پایین تری از «سعادت آباد» قرار می گیرد و جز بهترین های کارگردانش است. شهاب حسینی و نگار جواهریان به تنهایی شاهکار می آفرینند و در یک بازی خوب و نه بی نقص کاری می کنند کارستان. ولی نویسنده آشکارا از بسیاری از عناصر می گذرد و از اینکه فیلم را عمیق تر کند ابا دارد. نخست اینکه با دو شخصیتی طرف هستیم که ناتوانی ذهنی دارند و با چنین موقعیتی که دارند بالطبع در وضعیت نادری به سر می برند. فیلمساز هر چقدر سعی می کند با یک شیوه روان و شیوا قصه بگوید و با تماشاگر جلو برود ولی این فیلمنامه نویس است که روی جزئیات کم می گذارد و از نزدیک شدن به بیشتر به آدم ها پرهیز کرده که این البته حسن نیست و کمبودش در فیلم حس می شود.اما به غیر از این فیلمی است که دغدغه دارد و از کسانی حرف می زند که شاید در شرایط بغرنج این روزها به دست فراموشی سپرده شده اند. «حوض نقاشی» فیلم خوب یک گروه حرفه ای و دغدغه مند است که همه تلاششان را کرده اند تا با فیلمی درست و محکم طرف باشیم ولی حیف که روی فیلمنامه کم مایه گذاشته و متریال کافی را برای یک فیلم اجتماعی اثرگذار فراهم نمی کند هر چند که کارگردان همه سعی اش را می کند و از همه ظرفیتها بهره می گیرد.
محور عشق اما در فیلم بسیار خوب جا افتاده و شاید این عاشقانه ترین فیلمی باشد که در این چند سال به این شکل ساخته شده. هر چند که در جاهایی دچار کاستی هایی است. ولی قطعا این پاک ترین و غریب ترین عشق سینمایی است که به تصویر کشیده شده. فیلمی که صحنه های اثرگذار کم ندارد و توی همان چند لحظه هم یقه تان را می چسبد تا مبادا ساده از کنار آدمها و اتفاق های ویران کننده پیرامونتان بگذرید. روایت البته ناتمامی از غریب ترین خانواده ایرانی که عشقشان را بی کم و کاست و بدون چشم داشت با همدیگر تقسیم می کنند چون یاد گرفته اند که باید با هم بسازند.
- ۹۱/۱۱/۱۹