و او، اِلی را این گونه آفرید...
یادداشتی درباره مستند همسفران درباره الی به بهانه نمایش تک سانسش
و او، اِلی را این گونه آفرید...
تماشای مستند همسفران درباره الی باز همان تجربه شیرین و لذتبخش تماشای چندباره خود فیلم را برایم زنده کرد.در واقع فیلم این بار نشان می دهد که آن همه کمال و غنایی که در تصاویر فیلم وجود داشت حاصل چه رنج ها و زحمت هایی است که گروه حین ساخت فیلم متحمل شدند.که باز هم لذتبخش است.
فقط کافی است به صحنه هایی که در آن فرهادی از نحوه برقراری ارتباطش با کودکان فیلم و نکته سنجی ها و سخت گیری های بعضا هوشمندانه اش برای به ثمر رسیدن یک پلان می گوید را ببینید تا باور کنید چنین کارگردانی هم در این سطح در سینمای ما وجود دارد.که برای درآوردن یک لحظه بازی حاضر است هر سختی را به جان بخرد و با شرایط پیچیده موجود کنار بیاید تا به آن چیزی که در ذهن دارد برسد.واقعیت این است که اگر تماشای درباره الی آنقدر هیجانتان را برانگیخته و مشعوفتان کرده با دیدن این مستند به چیزی بیش از یک به اصطلاح وقایع نگاری فیلم دست خواهید یافت.دیدن حس همدلی حیرت انگیز گروه برای همدیگر و نگرانی ها و تشویش هایشان برای لحظات سخت بازی و دل مشغولی هایشان بابت گره های فیلم و بعضا فاجعه هایی که رخ می دهد همه به نوعی بیانگر این هستند که یک فیلم تا چه اندازه می تواند در گروه سازنده و پدیدآورنده اش تاثیر بگذارد تا جایی که دیگر از یک فیلم هم فراتر می رود و تبدیل به یک رئالیسم سیال می شود که فقط کات های کارگردان و یا مثلا پایان ساعت کاری گروه است که آنها را از این تلاطم مداوم برهاند و فرصتی پدید آید تا قدری از نقش و شخصیت خود دور باشند.چرا که مادامی که آنها در قالب نقش ها فرو رفته اند چنان تاثیر عمیقی را بر خود حس می کنند که دیگر مرز میان واقعیت و فیلم قابل تشخیص نیست.بیش از هر چیر اما توضیحات و گره گشایی های خود فرهادی برای بیان علت و یا منظورش از برخی سکانس ها بود که لذت تماشای این مستند را دوچندان می کرد.انگار که فیلسوف و استادی نشسته و در حال تفسیر موشکافانه داستانی پیچیده و عمیق است و ما نیز به عنوان تماشاگر همگام با او دوباره فیلم را در ذهن تداعی می کنیم و پاسخ سوال هایی که هنگام یا پس از تماشای فیلم برایمان ایجاد شده را می یابیم.اما فصل بی نظیر این مستند بدون شک به مانند خود فیلم، جستجوهای نفس گیر شخصیت ها در دریا است.جایی که همه حتی خود کودکی که در دریا گرفتار شده آن قدر تحت تاثیر فضای حاکم قرار می گیرند که با پایان آن و بالاخره رضایت کارگردان، انگار بار سنگینی از دوش گروه برداشته می شود. حتی ساختن دستگاه خلق الساعه ای که بنا به گفته جعفریان به خاطر عدم وجود امکانی برای فیلبمرداری در زیر آب به همت گروه فیلمبرداری ساخته می شود نیز جذاب است.می توان گفت همانقدر که فصل ابتدایی فیلم و سرخوشی های شورانگیزش این انگیزه را در بازیگران ایجاد می کند تا برای اجرای آن نهایت تلاش خود را به کار گیرند فصل بعدی فیلم و رخدادهای پس از فاجعه هم آنها را چنان درگیر می کند که به سختی می توانند از سایه سنگین این حس جدا شوند.
روایت بازیگران از چگونگی اجرای صحنه ها و تمجیدهایشان از ذهن سیال فرهادی نیز از بخشهای جذاب مستند است.و تحلیلهایشان از نقش و بعضا برخوردهایی که در تقابل با گره های پیش آمده دارند.و نهایتا جمله جالب توجهی که گلشیفته فراهانی پس از اجرای یکی از صحنه ها می گویدکه: "اگر در این فیلم بازی کسی خوب است به خاطر بقیه است و اگر بازی همه خوب است به خاطر همدیگه اس".به واقع نیز همین طور است.هر کدام از بازیگران چه در کنش هایشان با دیگر بازیگران چه در واکنش های شخصی شان وابسته به بازی دیگر بازیگران است و نمی توان آن را جدا از یکدیگر تلقی کرد.اگر در صحنه دشوار دعوای امیر و سپیده بازی هر دو بازیگر دیده می شود دلیلش همانی است که در مستند می بینیم.زمانی که پس از برداشت دشوار این سکانس باز می بینیم که برداشت تکرار می شود دلیلی نمی تواند داشته باشد جز همان حس درونی بازیگر برای اجرای یک صحنه و حتی رضایت قلبی اش از به سرانجام رسیدن یک سکانس.این مستند بیشتر از آنکه یک مستند باشد یا مثلا بر طبق قواعد مستندسازی بخواهیم آن را بسنجیم تجربه ای بسی شیرین است در باب اینکه بفهمیم چطور یک شاهکار سینمایی مثل درباره الی ساخته می شود و در پس تک تک صحنه ها و پلان ها چه نگرشی نهفته است.حتی می توان گفت مستند به عنوان یک کلاس درس آموزش فیلمسازی و تکنیکی می تواند مورد توجه قرار بگیرد.به جز اینها اما شیرین کاری ها و شوخی های بازیگران سر صحنه فیلم که در واقع برای جدا شدنشان حتی برای مدتی از فضای فیلم بود نیز در نوع خود جالب است.آنجایی که در طول فیلمبرداری روز تولد هر یک از عوامل گروه جشن می گرفتند و خود فرهادی نیز کیک تولدش را با آروزی به سرانجام رسیدن فیلم به عنوان بهترین کارشان، می بُرد و حتی سامورایی بازی های بازیگران فیلم و هیجان ها و شوری که هنگام اجرای این حرکات سرخوشانه شان به مخاطب القا می کنند همه ناشی از همان عشق و حسی می شود که برای تولید اثری که همه به آن اعتقاد دارند به کار گرفته می شود.این همان چیزی است که در سینمای مان حسرتش را می خوریم و با دیدن کارگردانی چون فرهادی آرزو می کنیم که سینمای ما همینی باشد که در این مستند می بینیم.با همین صمیمیت، با همین علاقه و با همین عملکردحرفه ای.یک سینمای نابِ بدون مرز و جغرافیا که می تواند با همگان ارتباط برقرار کند.