بی روح و حتی کسل کننده تر از اِمی
منتشر شده در شماره 1944 روزنامه بانی فیلم-14 اسفند 1389
به بهانه پخش تلویزیونی مراسم اسکار
بی روح و حتی کسل کننده تر از اِمی
باید ها و نبایدهای مجریان اسکار
حقیقت این است که پخش تلویزیونی مراسم اسکار امسال یکی از بدترین ها بود .واقعا باید گفت چرا دو بازیگر ستاره حتما می توانند مجریان خوبی برای چنین مراسم مهمی باشند.علی رغم همه حرفها درباره مراسم و تقدیرهای مکرر اما باید گفت بازنده اصلی دوشنبه شب کسی نبود جز جیمز فرانکوی جوان،چرا که او به هیچ وجه نتوانست از عهده اجرای مراسم برآید.اگر سری به اینترنت زده باشید خواهدی دید که در سایتهای دیگر نیز پیرامون این مساله بحث شده و همه به اتفاق از اجرای ضعیف فرانکو ناراضی بودند.چیزی که واضح است این است که فرانکو هیچ ارتباطی با اجرا به خصوص در شب به این مهمی ندارد.آیا واقعا صحبتهای او آن هم در مقابل میلیارد بیننده تلویزیونی می تواند جالب باشد؟احتمالا فقط دیوید لترمن از این ماجرا خشنود خواهد شد چرا که تا مدت ها به خاطر برخی مسائل در اجرا دچار محدودیت شده بود.در کنار او آن هاتاوی بود که حداقل توانست با برخی حرکات همچون آواز خواندن و شوخ طبعی هایش تا حدی از عهده این کار بر آید.ولی فرانکو واقعا انگار از مراسم عقب بود و اصلا در آن فضا حضور نداشت و دائما سعی می کرد آن لبخند خاص چشایری اش(نام گربه ای کارتونی) را تا پایان مراسم حفظ کند.اما مشکل کجا بود؟واقعا چه دلیلی برای انتخاب فرانکو وجود داشت؟اجرای او بیشتر شبیه به اجراهای صحنه ای می ماند تا یک مجری.هاتاوی اما حداقل سعی کرد با طنزی که داشت کمی گرمای مراسم را حفظ کند.در حقیقت پس از افتتاحیه قدرتمند ، از پیش کار شده و شیرین مراسم که در آن فرانکو و هاتاوی در بخش نامزدهای بهترین فیلم اشاره ای هم به الک بالدوین و مورگان فریمن می کنند انگار کنترل مراسم از دستشان خارج می شود و مسیرشان را گم می کنند.هاتاوی سپس با کنایه ترانه ای را که پیش از این تا آخرین لحظات قرار بود با هیو جکمن اجرا کند را می خواند.و ناگهان فرانکو بدون هیچ دلیلی و احتمالا برای جذابیت در توری ظاهر می شود.جدای از همه اینها این اجرای سرد و کسالت بار احتمالا دلیلی بود برای اینکه نشان دهند اجرای مراسم آن قدر ها هم کار پیچیده ای نیست و هر کس دیگری می تواند از عهده آن برآید. اما آکادمی باید به این نکته توجه کند که بر اساس نوشته های متعدد و نگاه بینندگان برای اجرای مراسم تنها ستاره بزرگی بودن کافی نیست.شما احتیاج دارید عده زیادی را در طول مراسم سرگرم کنید.(بدون قصد توهین ولی باید گفت که فرانکو و هاتاوی در قلب مردم جایی نداشتند،اگر چه که ستاره های بزرگی هستند).در جایی از مراسم ریکی گراویس ناگهان زیر خنده می زند و فرانکو به او عکس العملی نشان می دهد که اصلا جالب نبود.همه اینها به این معناست که او نمی تواند یک مجری باشد چرا که برای مجری بودن باید فعالیت بیشتری انجام داد نه اینکه مانند فرانکو همچون مجسمه ای نظاره گر حضار در سالن بود.او همچنین می بایست برای معرفی جوایز اجرای بهتری ارائه می داد و تماشاگران را سرگرم و آنها را در طول مراسم با خود همراه می کرد.او خیلی کسل به نظر می رسید و مانند این بود که انگار به شخصیتیش در فیلم آناناس فوری بازگشته است!
بدتر از همه این بود که تهیه کنندگان برنامه انگار در پی مقایسه یا نقبی به فرانکو در کنار بالدوین و بیلی کریستال بودند ضمن اینکه ظاهرا علاقه ی وافری هم به باب هوپ داشتند.در واقع همه اینها مجریان خوبی بودند به علاوه که تماشاگران که از ستاره ها دیگر خسته شده بودند با اجراهای کریستال ذوق زده شده و بادیدن وی هیجان بسیاری از خود نشان دادند.گویی مجری مراسم هیچ تفاوتی با بازیگر فیلم 127 ساعت ندارد.کریستال این موضوع را به خوبی می داند که هدف مجری آن بالا سرگرم کردن افرادی است که در حال تماشای مراسم هستند.اگر شما بخواهید یک پوشش خبری سه ساعت و سی دقیقه ای داشته باشید و ساعت ها نیز صرف پوشش مراسم فرش قرمز که پیش از آغاز برنامه اصلی برگزار می شود، شود راهی ندارید جز اینکه به نوعی تماشاگران را سرگرم کنید چرا که آنها احتمالا نمی خواهند برای مدتی طولانی روی نیمکت ها بنشینند و برای این کار نتیجه ای هم نگیرند.قطعا با کمی حس طنز و بذله گویی می توان به جذابیت مراسم افزود و به سمت چیزهایی رفت که به نظر می توانند تماشاگران را هیجان زده کنند و این حس متقابل را دریافت کنند.
فرانکو تقریبا نیمی از زمان مراسم را خیلی سرد و بی روح گذراند و نیمی دیگر همچون نورافکن های سالن ایستاده بود و مرتب لبخند می زد که با آن لبهای کوچکش بیشتر به تحقیر شبیه بودند تا وسیله ای برای جذب مخاطب.هاتاوی نیز سعی کرد تا به او کمک کند ولی موفق نشد و می توان گفت این بده بستان میان این دو مجری حتی اندکی هم شبیه اجرای دو نفره و موفق بالدوین و استیو مارتین در سال گذشته نبود.خارج از اینها آن هاتاوی بازیگر فوق العاده ای است و استعداد بی نظیری دارد ولی شاید نتوان برای اولین بار اجرای چنین مراسمی را به صرف چهره بودنش به او واگذار کرد.بیشتر جوکهایی که آنها در مراسم می گفتند انگار هیچ حسی را ایجاد نمی کرد چرا که آنها باید دقت کنند که همه افرادی که شاهد مراسم هستند دقت بسیاری دارند و تقریبا متوجه همه چیز هستند.
البته که همه اعتراضات متوجه فرانکو و هاتاوی نیست .گروه تلویزیونی پخش مراسم نیز از همان ابتدا ضعیف عمل کرد و قربانی همان چیزی شد که بیشتر این نوع برنامه های زنده می شوند.مساله دیگر اینکه جوایز متعلق به همه افرادی است که در سینما حضور دارند نه فقط ستاره ها،تهیه کنندگان،کارگردانان یا نویسنده ها ولی حقیقت این است که افراد کمی هستند که علاقه مند بخش های جنبی و فنی سینما مثل تدوین،نور،صدا و یا چهره پردازی باشند برای همین باید به شکلی مراسم را اجرا کرد که آنها احساس خستگی یا کسالت نکنند..تلاشهای بهتری نیز می شد برای اجرای بهتر بخش جایزه ها صورت بگیرد چرا که همه تماشاگران بی برو برگرد منتظر آغاز این بخش از مراسم هستند چه این قسمت با تاخیر شروع شود چه حتی به سرعت و خیلی اتوماتیک وار به پایان برسد.اگر بخواهیم منصف باشیم در واقع اسکار امسال به جز اندکی خلاقیت ها فاقد جذابیت و گرمای لازم بود و حتی کمی هم کسل کننده بود .باید دید که آکادمی برای سالهای بعدی چگونه می خواهد برای این شب تاثیر گذار که تنها یکبار برای اهالی و علاقه مندان سینما رخ می دهد چه تدبیری بیندیشد.واقعیت این است که هیچ کس حاضر نبود 11 دلار بپردازد تا مراسم امسال را به این شکل تماشا کند .شاید آکادمی اسکار در باره سینما و فیلم باشد ولی پخش آن در واقع یک برنامه تلویزیونی به حساب می آید.در پایان اینکه با این وجود هیچ کس از اینکه به علت خواب یا کار دیگری مراسم امسال را از دست داده افسوس نخواهد خورد.چیزی که مهم است مجریان و به عبارتی میزبانان مراسم هستند .چرا که یک مجری خوب باید بتواند به نحو احسنت از عهده مراسم بر آید و نه چیز دیگر.اسکار امسال با افت شدیدی که در اجرا و پخش مراسم داشت از این نظر نتوانست مخاطبان را راضی کند.
منبع: Hollywood reporter
- ۸۹/۱۲/۱۴