تاریکخانه

گاه نوشت های حسین ارومیه چی ها

گاه نوشت های حسین ارومیه چی ها

تاریکخانه

من نمیدونم آیا هر کدوممون یه سرنوشتی داریم یا تصادفی عین یه پر با نسیم به این طرف و اون طرف میریم.ولی فکر میکنم شاید هردوی اینها درست باشه.شاید هردوی اینا در یه زمان اتفاق میفته...فارست گامپ

مترجم و نویسنده سینمایی
دانشجوی دکترای مطالعات تئاتر در دانشگاه چارلز جمهوری چک
لیسانس زبان روسی ازدانشگاه شهیدبهشتی
فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه تربیت مدرس
فارغ التحصیل دوره فیلمسازی از انجمن سینمای جوانان ایران

سابقه همکاری با روزنامه بانی فیلم، مجله فیلم نگار، 24، سینمااعتماد، بولتن جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان،سایت های سینماسینما و...

درباره فیلم برزیلی لولا: فرزند برزیل

منتشر شده در روزنامه بانی فیلم شماره 1895-12 دی 1389

درباره فیلم برزیلی لولا: فرزند برزیل

فرزند ملت

به دنبال محبوبیت بدست آمده رئیس جمهور پیشین برزیل،لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا،مشهور به لولا،این نخستین باری است که فیلمی در این سطح بر اساس زندگی شخصی که از طبقه کارگر اجتماع به قدرت رسیده ساخته می شود.حقیقت این است که این فیلم توسط کمپانی  بزرگ LC barreto از معتبرترین کمپانی های فیلمسازی کشور ساخته شده است و همین مساله تولید فیلم پر خرجی را می طلبد)که با هزینه 7 میلیون دلاری فیلم ،گران ترین فیلم برزیلی است که تا کنون تولید شده است(حتی اگر قرارداد های مرسوم روایت زمانی چنین فیلمهایی را کنار بزند و یک روایت جدید  را ارائه دهد باز هم فیلم پر خرجی است و انتظارات زیادی از آن می رود.

کارگردان فیلم،فابیوبارتو هزینه زیادی را برای پرداختن و بزرگ نشان دادن قهرمان متعلق به طبقه کارگرش صرف کرده است و به همان اندازه قهرمان برزیلی فیلم؛ لولا یک چپی است که رونالد ریگان به راست بودن شهره بود.این تطابق ها را روزنامه نگاری به نام دنیس پارانا که کتاب زندگینامه لولا را نوشته است فریم به فریم روایت می کند. از تولد لولا در 1945 تا مرگ مادرش در 1980 و پایان فیلم که مربوط به  یک دهه قبل است  یعنی زمانی که او هنوز وارد سیاست حرفه ای نشده بود.قهرمان اصلی فیلم در واقع شیرزنی است به نام لیندو(گلوریا پیرز)مادر لولا،که اولین بار توسط همسر الکلی اش آریستاید(میلهم کورتاز) طرد می شود و او را با با هفت بچه که باید آنها را در محله فقیری چون پرنامبوکو بزرگ کند ، تنها می گذارد .مدتی پس از تولد لولا یک نامه جعلی به لیندو نوشته می شود و از او می خواهد تا  پیش شوهرش در سائو پائولو برود.(در واقع،شوهر او با زنی دیگر ازدواج کرده  و دیگر نمی خواهد لیندو را ببیند).سفر 13 روزه خانواده به محله های کلان شهری چون سائوپائولو که تا کنون پا به آنجا نگذاشته اند از بهترین سکانس های فیلم است.

همانطور که لولا بزرگ می شود(بازیگران حرفه ای و با استعدادی چون فلیپه فالانگا در نقش 7سالگی تا گیلهرم تورتولیو که نقش نوجوانی لولا را بازی می کنند این گذر سنی را به نحوی مطلوب و باورپذیر به نمایش می گذارند) و در فیلم نشان داده می شود لولا با وجود هوش اتثنایی اش مجبور است تحت فرمان پدر عصبانی و بدزبانش در محله ای وحشتناک و آلوده که با یک باران شدید همه از خانه هایشان آواره می شوند، زندگی کند.

اولین نشانه ها برای تبدیل فیلم از جنبه  رئالیستی و مستندگونه خود به جنبه غیر رئالیستی و نمایشی که پیشرفتی سریع و آسان را نشان می دهد زمانی رخ می دهد که لیندو و خانواده اش آریستاید را در آن شهر بزرگ رها می کنند .لولا که حالا بزرگ شده(و توسط بازی تاثیرگذار روی ریکاردو دیاز به نمایش گذاشته می شود) به عنوان یک چرخ کار مشغول کار است و به عنوان متصدی ماشین تراشکاری در کارخانه کار می کند. او به در خواست برادرش زیزا(ساستنس ریدال) که گرایشات کمونیستی نیز دارد به اتحادیه کارگران فولاد ملحق می شود تا یکی از مغازه ها را اداره کند ،و لولا نیز به شکل قابل توجهی هنوز با سیاست بیگانه است.علاقه شدید او به لوردز زیبا(سلو پیرز) که وی را از دوران کودکی می شناسد و با هم بزرگ شده اند منجر به ازدواج آن دو می شود و لولا نیز عهد می کند که تا هنگام مرگ در کنار او خواهد ماند .

فیلمنامه که توسط دانیل تندلر،فرناندو بوناسی و نویسنده زنگینامه لولا،پارانا نوشته شده است تسلیم بسیاری از گرایشات تاسف بار زندگی واقعی لولا می شود.تراژدی نیز که در واقع باید میان لوردز و لولا ایجاد شود همچون قلم موی رنگی به سرعت پرداخته می شود و تاثیر احساسی لازم را بر مخاطب نمی گذارد (حال آنکه از دیگر رابطه های خارج از زندگی زناشویی به شکل هوشمندانه ای گذر میکند تا از طولانی شدن فیلم و در نتیجه طولانی شدن جنبه احساسی آن جلوگیری کند) همچنین تبدیل شدن لولا به یک سیاستمدار بیشتر به شکلی ماشینی نشان داده می شود تا از بُعد شخصی  خود او.

فیلم با استفاده گسترده و سخاوتمندانه از تصاویر آرشیوی سیاه و سفید اعتبار  بیشتری به خود بخشید و جنبه سرگرمی فیلم را نیز بالاتر برده است..خصوصا استفاده از تصاویر مستند  کودتای نظامی 1964 و فضای حکوت پلیسی پس از آن.با این وجود، به غیر از نمایش صحنه های خشونت آمیز جمع آوری کارگران توسط نیروهای حکومتی، فیلم در راه دراماتیزه کردن نزاع کارگران بی رحم و نیروهای ضد حکومتی که در واقع دو دهه بعد با یکدیگر رو به رو میشوند موفق عمل نکرده است.و شاید از این نظر از اداعای مخالفان سیاسی که فیلم را همچون تبلیغات  طرفداران لولا رد می کنند دفاع کند.

دیاز، با نسبتی نامعلوم،برخی خلاهای عاطفی فیلم را با اجرای درست و تاثیرگذارش پر می کند به خصوص  وقتی لولا بزرگ می شود و متوجه شرط رفقای کارگرش را برای اداره اتحادیه می شود.اختلاف نظرهای صریح او با رئیس شاد و فربه اتحادیه ؛ کلودیو(مارکوس سسانا) از نمونه های خوب دراماتیک اولیه فیلم است.در حالیکه صحنه  هایی که با لیندو می گذرد اغلب فیلم را خشک  و سیاه تر می کند.

سکانس های وسیع با جزئیات بی شمار ، لوکیشن های بسیار و طرح داستانی که چند دهه از زندگی یک نفر را در بر می گیرد  احتمالا هر سلیقه ای را برای  فیلمی که حتی فراتر از شخصیت واقعی لولا را به نمایش می گذارد ،راضی کند.استفاده از امکانات فنی و بصری به نحوی مطلوب شامل نگاه های تجربه گرای گوساو هادبا در فیلمبرداری و نواهای لطیف گیتار وسازهای زهی دیگر که توسط آنتونیو پینتو و جاکوس مورلنباوم نواخته می شود، فیلم را به اثری قابل اعتنا و ارزشمند تبدیل می کند.

بازیگران:روی ریکاردو دیاز،گلوریا پیرز،سلو پیرز،جولیانا بارونی،مارکوس سسانا،ساستنس ویدال،سلایتون ماریانو،ادواردو آسایبه،میلهم کورتاز،لوسیلیا سانتوس،آنتونیو پیتانگا،سلسو فراتسچی،فلیپه فالانگا و گیلهرم تورتولیو

کارگردان: فابیو بارتو

مدت زمان نمایش:130 دقیقه

نماینده برزیل در اسکار 2011

منبع:Variety  

  • حسین ارومیه چی ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی